کاپیتان ناتان آلگرن(تام کروز) یکی از جنگجویان سپاه ژنرال کاستر در جنگهای علیه سرخپوستان بوده و خاطرات کشته شدن زنان و کودکان بی گناه قبایل سرخپوستی عذابش می دهد، آنچنان که برای رهایی از این خاطرات به الکل پناه آورده است و تقریباً همیشه دائم الخمر است. او اکنون برای یک شرکت اسلحه سازی با توجه به مهارتش در تیراندازی تبلیغ می کند. در یکی از روزها یکی از همسنگران سابقش به او پیشنهاد کار می دهد. از طرف دولت ژاپن از او خواسته می شود برای آموزش سربازان ژاپنی و تجهیز آنان به سلاح گرم ناتان به ژاپن برود. این ساخت سپاه جدید هدفی دارد و آن از بین بردن سامورایی هایی است که اطرافیان امپراتور، امپراتور جوان را از آنان بیم می دهند و تلاش می کنند او را قانع سازند سامورایی ها و در صدر آنان، کاتسوموتو(کن واتانابه) قدرت را از کف او خارج می سازند. ناتان با وعده ی یک حقوق خوب به ژاپن می رود و به سربازانی آموزش می دهد که همگی دهقانند و تا بحال تفنگ ندیده اند…
در سال ۱۹۴۰ میلادی هنگام حمله آلمان به شوروی در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای هیتلر میبایست از خاک لهستان میگذشتند تا به شوروی برسند. مردم لهستان نمیدانستند به کدام سمت پناه ببرند. بیشترشان بهسمت شوروی و عدهای هم بهطرف آلمان رفتند. اما تعداد زیادی از آنها اسیر شدند. برای اسیران فاجعهای رخداد که تا سه سال پس از آن مخفی مانده بود. در جنگلی بهنام «کاتین» بیش از بیست هزار نفر، که شامل نظامیان، دانشمندان و افراد عادی لهستان میشد، با دستان بسته و با شلیک گلوله به سرشان کشته و سپس همه آنها بهصورت دستهجمعی دفن شدند. فاجعهای انسانی که در تاریخ لهستان و خاطر مردم این کشور ماندگار شد اما عامل این جنایت معلوم نبود. شوروی در رسانهها، آلمان را عامل این کشتار معرفی کرد و سالها بر این ادعای خود تأکید داشت. در طرف مقابل آلمان شوروی را گناهکار میدانست. هر یک از این دو کشور طرف مقابل را گناهکار معرفی میکردند و در این راه رسانههای خود را بهکار میبستند.
در طول جنگ سرد، یک وکیل باتجربه آمریکایی به نام جیمز بی دانوان (تام هنکس)، تلاش دارد تا یک خلبان جاسوس سازمان CIA که در خاک شوروی اسیر شده است را آزاد کند.
داستان واقعی این که چگونه روزنامه بوستون گلوب توانست پرده از رسوایی عظیم کودک آزاری و مخفی کاری در داخل قلمرو کلیسای کاتولیک محلی، که پایه های کل کلیسای کاتولیک را لرزاند، بردارد.
نسل کشی ارامنه در دوران جنگ جهانی اول، یکی از تاثیرگذارترین و وحشیانه ترین اقدامات تاریخ بشریت علیه یک کشور می باشد که سالهاست حکومت ترکیه مانع از تحقیقات مستقل درباره آن شده است. گفته می شود طی گذشت چند سال از آغاز جنگ جهانی اول، نزدیک به یک و نیم میلیون ارمنی توسط حکومت عثمانی قلع و قمع شدند و زنان و کودکان بسیاری برای بردگی نیز به این کشور منتقل شدند. این فاجعه بشری در فیلم « قول » دستمایه ساخت اثری عاشقانه شده است.
داستان فیلم در دوران جنگ جهانی اول رخ می دهد. میکائیل ( اسکار آیزاک ) مرد جوانی است که دهکده کوچک را ترک می کند تا بتواند در شهر قسطنطنیه به ادامه تحصیل بپردازد. او در این شهر با روزنامه نگار آمریکایی مشهوری به نام کریس ( کریستین بیل ) و نامزد او به نام آنا ( شارلوت لی بون ) آشنا می شود و کمی بعد دلباخته آنا می شود اما با رویکرد حکومت عثمانی در قبال ارامنه، او دستگیر شده و به کمپ کار اجباری فرستاده می شود و..
این فیلم براساس یک داستان واقعی که در سال ۱۹۵۲ رخ داد ساخته شده است. در این سال طوفانی مهیب باعث به خطر افتادن جان کسانی که در یک کشتی در دریا حضور داشتند، می شود. از این رو ۴ نفر از اعضای گارد ساحلی برای نجات این افراد به محل اعزام می شوند و…
۱۲۳ تفنگدار ویژه ی ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمینگیر می کند.
فیلم بر اساس داستان واقعیِ یک مخالف جنگ و پزشک ارتش آمریکا به نام دزموند داس (اندرو گارفیلد) است که حاضر نمیشود سلاحی حمل کند، اما طی نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم با وجود شلیکهای بیوقفهی دشمن، یکتنه جان بیش از ۷۵ نفر از همرزمانش را نجات میدهد…
آنها دوازده خرابکار بودند که آلمانها یازده نفر از آنها را کشتند. این فیلم داستان واقعی کسی است که به تنهایی از دست آلمانها فرار کرد و…
داستان فیلم به رسوایی سال ۱۹۷۱ بعد از تصمیم سر دبیر روزنامه ی واشنگتن پست، بن برادلی و ناشر کاترین گراهام برای منتشر کردن اسناد واشنگتن می پردازد. این اسناد نوشته و فاش شده توسط تحلیلگر ارتشی دنیل السبرگ می باشد و ثابت می کند که دولت جانسون به مردم و کنگره در مورد دخالت ارتش ایالات متحده در جنگ ویتنام دروغ گفته است و نشان می دهد که دولت نیکسون مخفیانه جنگ را تشدید می کرده است. دولت نیکسون تلاش کرد که از انتشار این اسناد جلوگیری کند و دستیار دادستان کل، ویلیام رنکوییست این پرونده را به دیوان عالی کشور برد ولی در نهایت رای به نفع اسناد صادر شد.