کتاب ها، آقای موریس را به یک کتابخانه می برند، جایی که سایر کتاب های پرنده در آنجا زندگی میکنند. موریس هیچ انسانی را آنجا پیدا نمیکند، اما بر روی دیوار کتابخانه تابلوها و یادداشت هایی میبیند، که یکی از آنها تصویر آشنای زنی بود که او قبلاً وی را در شهری عجیب دیده بود…