پدری که توانایی پرداخت هزینه درمان دخترش را ندارد، بعنوان آخرین راه چاره، با یک همکار حریص شریک می شود تا از یک کازینو سرقت کنند. اما زمانی که اوضاع وخیم می شود، آنها مجبور می شوند یک اتوبوس را بربایند و…
«ناخدا باربوسا» (راش) کشتی «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مروارید سیاه» را در اختیار می گیرد و بعدا به شهر پورت رویال حمله می برد و «الیزابت سوان» (نایتلی) دختر فرماندار (پرایس) را می رباید. «ویل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکی «الیزابت» با «جک» متحد می شود تا «الیزابت» را نجات دهند و «مروارید سیاه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفرینی باعث شده «باربوسا» و خدمه اش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلت هایی زنده تغییر شکل یابند…
آرس ۳ فضاپیمایی است که برای اهداف اکتشافی به سمت سیاره مریخ فرستاده می شود اما پس از ورود به این سیاره به جهت طوفانی که در مریخ وزیدن می گیرد، جان فضانوردان به خاطر افتاده و حتی یکی از آنان به نام مارک ویتنی ( مت دیمون ) به شدت مصدوم می شود و دیگر فضانوردان زمانی که تقریبا مطمئن می شوند او را از دست داده اند، به سفینه خودشان برگشته و برای نجات جانشان از سیاره خارج می شوند. اما پس از مدتی مارک به هوش می آید و متوجه می شود که در سیاره مریخ تنها مانده! او که یک گیاه شناس هست، سعی میکند خودش را تا زمانی که ناسا سفینه ای را برای بازگرداندن او به زمین بفرستد زنده نگه دارد اما…
یک مامور سازمان اف بی آی به نام کیت میسر (اِمیلی بلانت) که برای اجرای قانون مصمم به رعایت چارچوب های اخلاقی است، به یک گروه نیروهای ویژه مرزی می پیوندد که هدفش منهدم کردن یک باند کارتل خرید و فروش مواد مخدر و رئیس تبهکارشان می باشد.
این فیلم داستان بند باز معروف فرانسوی است که تصمیم دارد بین برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی روی بند راه برود…
جاسوس سازمان CIA ناپلئون سولو (هنری کویل) و مامور سازمان KGB روسی ایلیا کوریاکین (آلیسیا ویکاندر) با شروع جنگ سرد مجبور می شوند تا دشمنی های کشورهایشان را کنار بگذارند و در کنار هم کار کنند. هدف آنها از کار انداختن یک شبکه جنایی خطرناک که می خواهد تا جهان را در هرج و مرج غرق کند، می باشد.
اسکات که به دلیل سابقه کیفری قادر نیست شغل آبرومندی داشته باشد، تصمیم می گیرد به خلافکاری به نام لوئیس ملحق شود و به خانه ای دستبرد بزند. اما اسکات در این خانه به جز یک لباس که فکر میکند لباس مخصوص موتوسواران هست چیزی پیدا نمی کند. به همین جهت وی لباس را به منزل آورده و پس از پوشیدن آن متوجه می شود که این لباس، یک لباس عادی نیست. اما پس از بازگشت به منزلی که لباس را از آن دزدیده دستگیر می شود. اسکات بزودی متوجه می شود که این لباس خارق العاده را دانشمندی به نام هنک پایم ساخته و حالا این دانشمند قصد دارد از اسکات استفاده کند تا…
«آزمون تقلید» یا «بازی تقلید» آزمایشی است که در آن میزان هوشمندی یک «ماشین» ارزیابی میشود. در این بازی، داور از طریق یادداشت با دو نفر ارتباط برقرار میکند که یکی از آنها ماشین است و دیگری یک انسان. ماشین میبایست بهگونهای رفتار کند که داور بهاین باور برسد که با یک انسان در ارتباط است. ماشینی که بتواند داور را فریب دهد و این آزمون را با پیروزی پشتسر بگذارد، یک ماشین هوشمند است. آزمون تقلید را «آلن تورینگ» در سال ۱۹۵۰ طراحی کرد. اما او پیش از آن در جریان جنگ جهانی دوم کار بسیار مهمی انجام داد. بریتانیا که در جنگ با آلمان بود با کمک دانشمندان و ریاضیدانان خود بهدنبال شکستن رمز ارتباطات نیروهای آلمانی بود. نازیها از دستگاهی بهنام «ماشین انیگما» برای رمزگذاری و رمزگشایی ارتباطات خود استفاده میکردند که شکستن رمز آن بسیار دشوار بود اما تورینگ توانست در اینراه پیروز شده و قدرت بریتانیا در جنگ را افزایش دهد.
«سلما» نام شهری در جنوب آمریکاست که در سالهای دهه ۱۹۶۰ تبعیض نژادی زیادی در آن رخ میداد، بهگونهایکه برای نمونه، سیاهپوستان پس از تأیید صلاحیت توسط یک سفیدپوست حق رأی دادن پیدا میکردند. در کنار این نابرابری، اقدامات خشونتبار و تروریستی که علیه سیاهپوستان انجام میشد آنها را از داشتن یک زندگی معمولی محروم میکرد. دکتر «مارتین لوتر کینگ جونیور» برای برابری حقوق سیاهپوستان با سفیدپوستان تلاش میکرد. تفاوت مبارزات او در پرهیز از خشونت بود. او سعی داشت با برگزاری راهپیماییهای مسالمتآمیز، توجه رسانهها و مردم آمریکا را به فعالیتهای خود جلب کند تا بتواند تأثیر بهتری در این راه بگذارد. فیلم «سلما» سه ماه از فعالیتها و مبارزات لوتر کینگ از شهر سلما تا شهر «مونتگومری» را نشان میدهد. لوترکینگ سرانجام در سال ۱۹۶۸ ترور شد و نتوانست نتایج مبارزات خود را ببیند.
در سال ۱۹۴۰ میلادی هنگام حمله آلمان به شوروی در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای هیتلر میبایست از خاک لهستان میگذشتند تا به شوروی برسند. مردم لهستان نمیدانستند به کدام سمت پناه ببرند. بیشترشان بهسمت شوروی و عدهای هم بهطرف آلمان رفتند. اما تعداد زیادی از آنها اسیر شدند. برای اسیران فاجعهای رخداد که تا سه سال پس از آن مخفی مانده بود. در جنگلی بهنام «کاتین» بیش از بیست هزار نفر، که شامل نظامیان، دانشمندان و افراد عادی لهستان میشد، با دستان بسته و با شلیک گلوله به سرشان کشته و سپس همه آنها بهصورت دستهجمعی دفن شدند. فاجعهای انسانی که در تاریخ لهستان و خاطر مردم این کشور ماندگار شد اما عامل این جنایت معلوم نبود. شوروی در رسانهها، آلمان را عامل این کشتار معرفی کرد و سالها بر این ادعای خود تأکید داشت. در طرف مقابل آلمان شوروی را گناهکار میدانست. هر یک از این دو کشور طرف مقابل را گناهکار معرفی میکردند و در این راه رسانههای خود را بهکار میبستند.