داستان درباره جیبی است که مثل هر شب داستانی را ابداع می کند تا سوفیه، دختر هشت ساله خود را به خواب بکشد. سوفیه، در خواب، خود را به عنوان شاهزاده خانم دنیای مسحور در کنار شاهزاده خود می بیند که دشمن قسم خورده او پریت پروت است. شاهزاده کسی نیست جز پدرش. سه سال بعد ، او بزرگ شد و وارد دانشگاه شد. او دیگر نیازی به داستان های پدرش ندارد و از او دور می شود. اکنون تمام توجه او به شاهزاده جدید او، مکس معطوف شده است. جیبی می کند که دوباره قهرمان دخترش شود. برای همین، او …