«تونی استارک» روی یک پروژه برای حفظ صلح کار می کند، اما اوضاع از کنترلش خارج می شود و اکنون گروه انتقام جویان باید «اولتورن»، ساخته ی دست استارک را، از رسیدن به اهداف شریرانه اش باز دارند…
اسکات که به دلیل سابقه کیفری قادر نیست شغل آبرومندی داشته باشد، تصمیم می گیرد به خلافکاری به نام لوئیس ملحق شود و به خانه ای دستبرد بزند. اما اسکات در این خانه به جز یک لباس که فکر میکند لباس مخصوص موتوسواران هست چیزی پیدا نمی کند. به همین جهت وی لباس را به منزل آورده و پس از پوشیدن آن متوجه می شود که این لباس، یک لباس عادی نیست. اما پس از بازگشت به منزلی که لباس را از آن دزدیده دستگیر می شود. اسکات بزودی متوجه می شود که این لباس خارق العاده را دانشمندی به نام هنک پایم ساخته و حالا این دانشمند قصد دارد از اسکات استفاده کند تا…
«نیک فیوری» مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط «لوکی» مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون «مرد آهنی»، «هالک شگفت انگیز»، «تور»، «کاپیتان آمریکا»، و «بیوهی سیاه» با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند…
در جشن صد و یازدهمین سالگرد تولد بیلبو، او حلقهای به برادرزادهاش فرودو-با بازی الیجاوود. میدهد و همین حلقه، فرودو را بدل به نقطهء نقل درگیریهای مربوط به آینده دنیا میکند. حلقه که به همراه خود«سنگدلی، بدخواهی و تمایل به سلطه بر تمامی زندگی» یک جادوگر شیطانی دارد، باید در سرزمین موردور از این بین برود، یعنی همان جاییکه به وجود آمده است.
داستان فیلم از نقطه ای آغاز می گردد که قسمت قبل پایان یافته بود. تریس به همراه فور تصمیم می گیرند به آن سوی دیواری که شیکاگو را احاطه کرده رفته و بتوانند یکبار برای همیشه راه حل صلح آمیزی برای پایان دادن به تبعضی و پلیدی ها پیدا کنند. این دو در مسیرشان با دکتری به نام دیوید مواجه می شوند که در حال آزمایش های حساسی بر روی ژن انسانها می باشد و…
یک مامور سازمان اف بی آی به نام کیت میسر (اِمیلی بلانت) که برای اجرای قانون مصمم به رعایت چارچوب های اخلاقی است، به یک گروه نیروهای ویژه مرزی می پیوندد که هدفش منهدم کردن یک باند کارتل خرید و فروش مواد مخدر و رئیس تبهکارشان می باشد.
جاسوس سازمان CIA ناپلئون سولو (هنری کویل) و مامور سازمان KGB روسی ایلیا کوریاکین (آلیسیا ویکاندر) با شروع جنگ سرد مجبور می شوند تا دشمنی های کشورهایشان را کنار بگذارند و در کنار هم کار کنند. هدف آنها از کار انداختن یک شبکه جنایی خطرناک که می خواهد تا جهان را در هرج و مرج غرق کند، می باشد.
این فیلم درباره ی گروهی از افسران پلیس فاسد لس آنجلس است که نقشه ی یک سرقت بزرگ را کشیده اند. آن ها برای عملی کردن این نقشه یک پلیس تازه کار را به قتل میرسانند تا با منحرف کردن پلیس حواس همه را از نقشه ی دزدی پرت کنند…
جامعه رو به گسترش میمون های جهش یافتهی ژنتیکی توسط گروهی از انسانهایی که از ویروسی که یک دهه قبل منتشر شده بود جان سالم به در بردهاند تهدید میشود. این دو به صلحی شکننده دست مییابند، اما …
داستان فیلم درباره رویارویی گروه بیمصرفها به رهبری بارنی راس (سیلوِستِر اِستالونه) با بنیانگذار و رهبر اصلی گروه بیمصرفها، به نام کُنراد اِستونبَنکس (مِل گیبسون) خواهد بود. بارنی راس که در قدیم مجبور شد تا کُنراد اِستونبَنکس را به خاطر فعالیتهای ظالمانهاش از بین ببرد اما اِستونبَنکس جان سالم بدر میبرد و اکنون بازگشته است تا گروهی را که خود پایهگذاری کرده بود (بیمصرفها) نابود کند.