تام و جری: سریع و پشمالو (به انگلیسی: Tom and Jerry: The Fast and the Furry) نام پویانمایی محصول کشور آمریکا میباشد که به کارگردانی بیل کوپ (به انگلیسی: Bill Kopp) ساخته شده و در سال ۲۰۰۵ عرضه شده است. در این قسمت، موش و گربه طی یک تعقیب و گریز، وارد یک مسابقه واقعی میشوند که جایزه تعیین شده برای این مسابقه بزرگ و طاقت فرسا، یک کاخ مجلل است.
تام و جری در ملاقات با شرلوک هولمز (به انگلیسی: Tom and Jerry Meet Sherlock Holmes) نام پویانمایی محصول کمپانی برادران وارنر (به انگلیسی: Warner Bros. Animation) میباشد که به کارگردانی اسپایک برندت (به انگلیسی: Spike Brandt) و جف سرجی (به انگلیسی: Jeff Siergey) ساخته شده و در سال ۲۰۱۰ عرضه شده است. داستان پویانمایی در شهر لندن رخ میدهد. شخصی به دزدی جواهر میپردازد و خانم رد (به انگلیسی: Red) که یک خواننده زیباست قربانی این دزدی میشود. او از شرلوک هولمز درخواست کمک میکند و شرلوک هم برای حل کردن پرونده از دستیارش جری میخواهد با تام، گربهی خانم رد همکاری کند
وقتی که یک متخصص پیدا کردن رخنه های امنیتی در زندان ها متوجه می شود که در آخرین ماموریتش در مخوف ترین زندان دنیا، واقعاً زندانی شده ، تصمیم به فرار از آنجا با تکیه بر توانایی هایش می شود و…
خلبانی بنام چسلی سالی سولنبرگر (تام هنکس) پس از اینکه هواپیمایش دچار نقص فنی می شود، آن را سالم و بدون تلفات بر روی رودخانهی هادسون فرود می آورد و با این عمل شجاعانه تبدیل به یک قهرمان می شود. ولی با تحقیقاتی که بعداز سقوط هواپیما آغاز میشود آبروی او در خطر قرار میگیرد…
«کریستن ولف» یک ریاضیدان نابغه است که تمایل بسیار زیادی برای کار با اعداد و ارقام دارد. او در پوشش یک دفتر حسابداری، برای سازمان های جنایی خطرناک پولشویی می کند و سرمایه آنها را مدیریت می کند. در همین حین که یک مامور ویژه مبارزه با جرائم اقتصادی به او نزدیک می شود، مشتری جدیدی به سراغش می آید و…
فیلم داستان یک گروه ویژه از ماموران را دنبال میکند که وظیفه دارند با موجودات ماوراء طبیعی بجنگند…
پس از اینکه بیگانگان با سفینه های فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست…
یک جراح با استعداد اما متکبر و مغرور که پس از حادثه ای ناگوار شغلش را از دست می دهد، راه تازه ای را پیش روی زندگی اش می بیند. او توسط یک جادوگر آموزشهایی را فرا میگیرد تا از دنیا در برابر افراد شرور محافظت کند.
وقتی دانیل پلانیو اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب، دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانسش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می اورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می کند، کم کم هیچی از ارزش های انسانی، عشق، امید و عقیده باقی نمی ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می افتد…
“آرتور” به درخواست کمک “شاهزاده سلینا”، که از طرف “مالتازارد” باهوش تهدید شده پاسخ می دهد و…